Zendegi Lyrics & Tabs by Helen
Zendegi
guitar chords lyrics
کاشکی می شد که بخندم همیشه
چه کنم دست خودم نیست ، نمی شه
کاشکی می شد که بخندم همیشه
چه کنم دست خودم نیست ، نمی شه
دیگه اون روزهای زیبا نمیاد ، دیگه اون خنده به لب ها نمیاد
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
گاهی از مدرسه و کیف و کتاب گفتی برام
گاهی از شیطونی های بی حساب گفتی برام
گاهی از مردم بی عاطفه نالیدی واسم
گاهی از عاشقی و رنج و عذاب گفتی برام
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
کاشکی می شد که بخندم همیشه
کاشکی می شد که بخندم همیشه
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
کاشکی می شد که بخندم همیشه
کاشکی می شد که بخندم همیشه
چه کنم دست خودم نیست ، نمی شه
دیگه اون روزهای زیبا نمیاد ، دیگه اون خنده به لب ها نمیاد
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
گاهی از مدرسه و کیف و کتاب گفتی برام
گاهی از شیطونی های بی حساب گفتی برام
گاهی از مردم بی عاطفه نالیدی واسم
گاهی از عاشقی و رنج و عذاب گفتی برام
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود بی خبره
زندگی راستی چه زود می گذره ، آدم از فردای خود ، بی خبره